آشنایی با نیم جمله (clause) در انگلیسی
آشنایی با نیم جمله (clause) در انگلیسی پیش مطالعه از آنجاییکه نیم جمله (clause) از لحاظ مفهوم و کاربرد ارتباط نزدیکی با عبارت (phrase) دارد، توصیه می گردد قبل از شروع این مبحث، ابتدا مبحث آشنایی با عبارت (phrase) در انگلیسی پیش مطالعه گردد. 1-تعریف نیم جمله نیم جمله (clause) با تلفظ فارسی “کِلاز” اساسا همانند یک عبارت می تواند به عنوان اسم، صفت و قید عمل نماید، اما فرق عمده آن با عبارت در این است که برخلاف عبارت، دارای هر دو رکن نهاد یا همان فاعل (subject) و گزاره (predicate) می باشد. در مثالهای پایین، نیم جمله ها با پس زمینه آبی کم رنگ و همچنین نهاد (فاعل) و گزاره درون نیم جمله ها به ترتیب با رنگ های آبی و قرمز نشان داده شده اند. به عنوان نمونه جمله اول در پایین، از دو نیم جمله یعنی “The student failed the test” و “because she didn’t study” تشکیل شده است که در آنها “the student” و “she” به عنوان نهاد و “failed the test” و”didn’t study” به عنوان گزاره محسوب می گردند: The student failed the test because she didn’t study. دانش آموز در امتحان رد شد چون مطالعه نکرد. You can’t drive a car unless you have a license. شما نمیتونید رانندگی کنید مگر اینکه گواهینامه داشته باشید. If it rains , we will stay at home. اگه بارون بباره، ما خونه می مونیم. I am curious what color it is. من کنجکاوم که اون چه رنگیه. The group is happy that Meg returned home. گروه خوشحاله که مِگ به خونه برگشت. همانطور که ملاحظه مینمایید، جملات بالا، همگی جملات کاملی هستند که خود از دو نیم جمله تشکلیل شده اند. به صورت نرمال در جملاتی که از دو نیم جمله تشکیل شده اند، همواره یک نیم جمله مستقل و دیگری وابسته به آن می باشد که در ادامه با این مفاهیم آشنا خواهیم شد. 2-تعریف نیم جمله اصلی و تبعیت کننده (مستقل و وابسته) ⊕ نیم جمله اصلی (Main clause) یک نیم جمله اصلی که به آن نیم جمله مستقل (independent) هم گفته میشود، می تواند به تنهایی و بدون نیاز به بخش یا نیم جمله های دیگر به عنوان یک جمله عمل نماید. به عبارتی دیگر، یک نیم جمله مستقل برای اینکه به عنوان یک جمله عمل کند به اطلاعات اضافی نیاز ندارد. به عنوان مثال،جمله زیر نمونه ای از یک نیم جمله یا عبارت اصلی می باشد: ⊗The student failed the test.(کامل) دانش آموز در آزمون رد شد. ⊕ نیم جمله تبعیت کننده (Subordinate clause) یک نیم جمله فرعی که به آن نیم جمله وابسته و غیر مستقل (dependent) هم گفته می شود، اطلاعات اضافی و تکمیلی به نیم جمله اصلی می افزاید و خود نمی تواند به تنهایی و بدون نیاز به بخش های دیگر بکار رود و در واقع معنی آن وابسته به نیم جمله اصلی خواهد بود. پس این نوع نیم جمله ها نمی توانند ایده و مفهوم کاملی را برسانند. حال جمله زیر را در نظر بگیرید: The student failed the test because she didn’t study. دانش آموز در آزمون رد شد چون مطالعه نکرد. اگر دقت کنید، متوجه خواهید شد که نیم جمله “because she didn’t study” یک ایده کامل که قابل تعریف و در خور یک جمله کامل باشد نیست. در واقع این نیم جمله، به نیم جمله “The student failed the test” اطلاعاتی اضافه نموده و امکان اینکه به تنهایی و بدون نیاز به آن بکار رود وجود ندارد. یعنی جمله ای همانند جمله زیر، جمله ای ناقص و ناتمام منظور می گردد که به همین خاطر، به آن نیم جمله وابسته یا غیرمستقل می گویند: ⊗Because she didn’t study.(ناقص) چون او مطالعه نکرد. در نتیجه میتوان گفت که این جمله از دو نیم جمله مستقل و وابسته تشکیل شده است: The student failed the test ⇒ نیم جمله مستقل⊕ Because she didn’t study ⇒ نیم جمله وابسته⊕ بنابراین با ترکیب دو نیم جمله اصلی و وابسته، جمله ای خواهیم داشت که بیانگر یک ایده کامل خواهد بود. 3-انواع نیم جمله های وابسته در انگلیسی نیم جمله های وابسته می توانند به عنوان اسم (Noun clause)، صفت (Adjective clause) و قید (Adverb clause) بکار روند. در ادامه به بررسی هر یک از آنها خواهیم پرداخت. 1-نیم جمله اسمی (Noun Clause) حال در ادامه هر یک از این نیم جمله های وابسته را مورد بررسی قرار میدهیم: ⊕ نیم جمله اسمی (Noun clause)نیم جمله اسمی، نیم جمله وابسته ایست که همانند یک اسم در نقش های فاعل، مفعول و متمم قرار می گیرد. در مثالهای زیر، همانطور که ملاحظه میکنید، نیم جمله اسمی با پس زمینه آبی کم رنگ نشان داده شده است. به عنوان مثال در جمله اول، نیم جمله “what he did” به عنوان یک اسم و در نقش فاعل جمله ظاهر شده است. به همین خاطر به عنوان یک نیم جمله اسمی در نظر گرفته می شود: What he did made a problem for his family. اون کاری که اون انجام داد، برای خانواده اش مشکل ایجاد کرد. {نیم جمله اسمی به عنوان فاعل} Whatever you learn will help you in future. هر آنچه تو یاد میگیری، در آینده به تو کمک خواهد کرد. {نیم جمله اسمی به عنوان فاعل} What I need is a long holiday. اونچه که من نیاز دارم یک تعطیلات طولانیه. {نیم جمله اسمی به عنوان فاعل} That the students are being too quiet seems to bother the teacher. اینکه دانش آموزان تو کلاس خیلی ساکت باشن به نظر میرسه که معلم رو آزار میده. {نیم جمله اسمی به عنوان فاعل} He knows that he will pass the test. او می داند که در آزمون قبول می شود. {نیم جمله اسمی به عنوان مفعول مستقیم فعل know} You really do not want to know what Aunt Nancy adds to her stew. شما واقعا نمیخواهید اون چیزی که عمه نانسی به سوپش اضافه کرده رو بدونید. {نیم جمله اسمی به عنوان مفعول مستقیم فعل know} Now I realize what he would have thought. الان من اونچه که او فکر میکرده بود رو تشخیص میدم. {نیم جمله اسمی به عنوان مفعول مستقیم فعل realize} I must decide which English course to take. من باید تصمیم بگیرم که چه دوره انگلیسی رو بگذرونم. {نیم جمله اسمی به عنوان مفعول مستقیم فعل decide} It’s important to think about why we make certain decisions. این مهمه که ما درباره اینکه چرا تصمیمات خاص و دقیق می گیریم فکر می کنیم. {نیم جمله اسمی به عنوان مفعول حرف اضافه about} The group is happy that Meg returned home. ما خوشحالیم که مِگ به خونه برگشت. {نیم جمله اسمی به عنوان متمم صفت happy} نکته یک نیم جمله اسمی معمولا با یکی از کلمات whomever, whoever, whom, who, whatever, what, that که در مثالهای بالا با رنگ آبی نشان داده شده اند، آغاز می شود. نیم جمله صفتی، نیم جمله وابسته ایست که همانند یک صفت معمولی می تواند برای توصیف اسم قبل از خود بکار رود. همانطور که در نوشته اجزای گفتار در انگلیسی هم عنوان شد، صفت برای توصیف یک اسم یا ضمیر بکار می رود. بنابراین یک نیم جمله صفتی هم برای این منظور مورد استفاده قرار می گیرد. در مثالهای زیر، نیم جمله صفتی با پس زمینه آبی کم رنگ نشان داده شده است. به عنوان مثال در جمله اول، نیم جمله “which looks nice” به دلیل اینکه اسم قبل از خود یعنی shirt را توصیف می نماید، نیم جمله صفتی محسوب می گردد: He wears a shirt which looks nice. او یک پیراهنی می پوشه که زیبا به نظر میرسه. {نیم جمله صفتی برای توصیف اسم shirt} I met the boy who had helped me. من پسری رو که به من کمک کرده بود ملاقات کردم. {نیم جمله صفتی برای توصیف اسم boy} An apple that smells bad is rotten. یه سیب که بوی بد میده گندیده است. {نیم جمله صفتی برای توصیف اسم apple} The book which I like is helpful in preparation for test. کتابی که من دوست دارم برای آماده سازی در آزمون مفیده. {نیم جمله صفتی برای توصیف اسم book} I listened to the song that you told me about. من اون آهنگی که در موردش به من گفتی رو گوش کردم. {نیم جمله صفتی برای توصیف اسم song} The house where I live consists of four rooms. خونه ای که من زندگی میکنم، چهار تا اتاق داره. {نیم جمله صفتی برای توصیف اسم house} نکته 1 یک نیم جمله صفتی معمولا با یک ضمیر موصولی (relative pronoun) مانند which, whose ,whom ,who ,that و ….که در مثالهای بالا با رنگ آبی نشان داده شده اند، آغاز می گردد. به همین دلیل گاها به آن نیم جمله موصولی (relative clause) هم گفته میشود. نکته 2 نیم جمله صفتی همواره بعد از اسمی که آن را توصیف می کند می آید، همانطور که در مثالهای بالا ملاحظه نمودید. ⊕ نیم جمله قیدی (Adverb clause) نیم جمله قیدی، نیم جمله وابسته ایست که همانند یک قید معمولی می تواند برای توصیف و تعریف فعل، صفت، قید یا نیم جمله قیدی دیگر در جمله بکار رود. یک نیم جمله قیدی ، شرایط و وضعیت موجود در نیم جمله اصلی را از لحاظ زمان (time)، تکرار و توالی (frequency)، دلیل، اثر و نتیجه (cause and effect)، مقایسه (contrast)، شرط (condition)، شدت (intensity) و غیره توصیف و تعریف می نماید. در مثالهای زیر، نیم جمله قیدی با پس زمینه آبی کم رنگ نشان داده شده است. به عنوان نمونه در جمله اول، نیم جمله قیدی به عنوان قید زمان در جمله بکار رفته است، چرا که اگر این پرسش را مطرح کنیم که “تو چه زمانی لباس ها رو میشوری؟” جواب این سوال که کل نیم جمله “when I’m on holiday” یعنی “زمانی که در تعطیلات هستم” می باشد، به دلیل بیان نمودن زمان انجام فعل، روی هم رفته به عنوان قید جمله که توصیف گر فعل در نیم جمله اصلی می باشد در نظر گرفته می شود: I’ll do the laundry when I’m on holiday. من وقتی که تو تعطیلات هستم لباس ها رو میشورم. {نیم جمله قیدی به عنوان قید زمان برای فعل do} Don’t go before he comes. قبل از اینکه او بیاد، نرو. {نیم جمله قیدی به عنوان قید زمان برای فعل go} The book is kept where the students can read it. کتاب در جایی که دانش آموزان بتوانند آن را بخوانند نگهداری می شود. {نیم جمله قیدی به عنوان قید مکان برای فعل keep} He takes medicine because he is ill. او دارو مصرف میکنه چون مریض است. {نیم جمله قیدی جهت بیان دلیل و چگونگی فعل take} If you leave, you’ll catch the three train. اگر تو الان حرکت کنی، به قطار ساعت سه میرسی. {نیم جمله قیدی جهت بیان شرط تحقق فعل catch} I will go to the school unless it rains. من به مدرسه میروم مگر اینکه بارون بباره. {نیم جمله قیدی جهت بیان شرط تحقق فعل go} You can achieve anything provided that you struggle for it. تو می تونی به همه چیز دست پیدا کنی به شرط اینکه برای اون تقلا کنی. {نیم جمله قیدی جهت بیان شرط تحقق فعل achieve} The student failed the test because she didn’t study. دانش آموز در آزمون رد شد چون مطالعه نکرد. {نیم جمله قیدی جهت بیان چرایی و چگونگی فعل failed} 1-زمان ⇐ as soon as ,by the time ,as ,while ,after ,before ,until ,since ,whenever ,when 2-دلیل و اثر ⇐ so that ,so ,as long as ,now that ,since ,because 3-مقایسه ⇐ though ,while ,whereas ,even ,although 4-شرط ⇐ in case ,providing/provided that ,even if ,whether or not ,only if ,unless ,if نکته 2 هنگامی که عبارت قیدی وابسته در ابتدای جمله می آید، بعد از آن یک علامت کاما (ویرگول) قرار می گیرد. همانند مثالهای زیر: when I’m on holiday, I’ll do the laundry. من وقتی که تو تعطیلات هستم، لباس ها رو میشورم. If you leave, you’ll catch the three train. اگر تو الان حرکت کنی، به قطار ساعت سه میرسی. Provided that you struggle for it, You can achieve anything. تو می تونی به همه چیز دست پیدا کنی به شرط اینکه برای اون تقلا کنی. کاربرد being به عنوان نیم جمله قیدی گاهی اوقات ما بجای ارتباط دهنده های وابسته ساز که در بالا عنوان شد مثل as ،because و since به همراه نیم جمله مورد نظر ، از ساختار نیم جمله وصفی زمان حال قیدی (adverbial participle clause) با being استفاده می کنیم. این ساختار بیشتر در ساختارهای رسمی و ادبی بکار میرود و معمولا در مکالمات و محاورات روزمره غیررسمی مورد استفاده قرار نمی گیرد: Being late, he couldn’t watch the show.(= Because he was late, he couldn’t watch the show.) چون او دیر کرد، نتونست برنامه رو تماشا کنه. Being a friend of the Minister, I am often invited to official parties. (= As I am a friend of the Minister, I am often invited to official parties.). چون/از اونجایی که من دوست اون وزیر هستم، اغلب به مهمانی های رسمی دعوت میشم. Being quite slim, I managed to squeeze through the small opening in the wall. (= Since I was quite slim, I managed to squeeze through the small opening in the wall). از اونجایی که من کاملا لاغر و باریک بودم، تونستم از طریق سوراخ کوچیک روی دیوار به زور عبور کنم.
حمایت ازوب
|
نظرات شما عزیزان: